سقوط طبقه متوسط به زیر خط فقر / راه حل تغییرات بنیادین در اقتصاد چیست؟
طبقه متوسط در کشور چند سالی است دچار بحران شده؛ هویت متوسط بودن این طبقه زیر سوال رفته و شاید حالا به طبقه پایین و فرودست جامعه تبدیل شده است، مسئله ای که به بحران اجتماعی نیز دامن خواهد زد.
اقتصاد 24- سقوط طبقه متوسط به زیر خط فقر بحثی است که طی سال های اخیر تشدید شده است. خانواده های ایرانی امروز بدون نیاز به اعلام شاخص ها و اعداد و ارقام هم می توانند فشار اقتصادی را لمس کنند. با این همه آمارها نشان می دهد یک خانواده 4 نفره در تهران باید بالای 4 میلیون تومان درآمد ماهیانه برای یک زندگی متوسط داشته باشد. اما برخی از محاسبات نشان میدهد این عدد تا 8 میلیون تومان هم میرسد. هر چند مسئولان معتقدند شرایط اقتصادی نسبت به سال گذشته بهتر شده است و البته حرف نادرستی نیست. اما بدون تردید شکاف به وجود آمده در سال 97 بین هزینه و درآمدهای خانوادههای ایرانی به راحتی قابل جبران نیست.
بدون تردید بسیاری از خانواده هایی که تا دو سال پیش به عنوان طبقه متوسط جامعه شناخته می شدند حالا امروز به طبقه فقیر جامعه تبدیل شده اند که تنها با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند. بدون تردید شاخص های اقتصادی تحت تاثیر عوامل مختلفی مانند فشارهای خارجی، تحریم و البته ساختارهای غلط و فساد خیز قرار می گیرند اما باید دید برای حل آن چه راهکاری می توان ارائه داد؟ سقوط طبقه متوسط به زیر خط فقر، قطعاً پیامدهای اجتماعی نیز به همراه داشته و دارد که این روزها آن را مشاهده می کنیم.
کاهش تورمی که در سفره مردم اثر ندارد
مسئولان دولتی از کنترل مهار تورم افسارگسیخته و ثبات نسبی در بازارها خبر می دهند. هرچند شاخص ها به درستی نشان از درستی این گزاره ها می دهد اما چرا اثری در سفره مردم ندارد؟
مسعود دانشمند رئیس خانه اقتصاد ایران در گفت و گو با اقتصاد24 می گوید: قدرت خرید طبقه متوسط روز به روز کاهش پیدا میکند و این طبقه به سمت فرودستی در حرکت است. از طرفی دولت میگوید تورم را کاهش داده است حالا باید این گزاره را مورد بررسی قرار دهیم که این کاهش تورم به چه معناست؟
وی می افزاید: فرض بگیریم اگر قیمت کالایی در انتهای سال 96، 100 تومان بوده است در سال 97 ، 45 درصد تورم داشتیم که می شود 145 تومان . در حال حاضر دولت میگوید تورم را به 30 درصد رسانده است یعنی باید 30 درصد به آن 145 تومان اضافه کنیم که قیمت آن کالا 188 تومان می شود. اما آیا در این فاصله 18 ماهه کارمند و یا حقوق بگیر 85 درصد افزایش درآمد داشته که بتواند همان کالای 100 تومانی را خریداری کند؟
سقوط طبقه متوسط ؛ بهم خوردگی دهک ها و پیامدهای اجتماعی آن
دانشمند با بیان اینکه روز به روز از طبقه متوسط کنده می شود و به زیر خط فقر می روند، اظهار می کند: دهک های بالای جامعه سر جای خود می مانند و بین دهک های 9 و 10 تا دهک های پایین تر یک انقطاع رخ داده و دهک های 7 و 6 به سمت دهک های 3 و 4 رفته اند.
این کارشناس اقتصادی می گوید: بهم خوردگی این دهک ها برای جامعه اصلا پیامد مثبتی نداشته و نخواهد داشت. بحران های اجتماعی و افزایش بزهکاری در جامعه نتیجه همین تغییر بافت اقتصادی و اجتماعی است.
دانشمند تصریح می کند: برای مثال در یک خانواده 5 نفری، سال 96 دو نفر کار می کردند با حقوق 1 میلیون و 200 هزار تومان که در مجموع 2 میلیون و 400 هزار تومان می شد، در حال حاضر یک نفر بیکار شده است و آن یا نفر 2 میلیون حقوق می گیرد و هزینه های او هم نسبت به آن سال، 85 درصد افزایش داشته است. در این شرایط اگر دزدی، زورگیری و سایر ناهنجاری های اجتماعی افزایش یابد، جای تعجب نیست. بی تردید شرایط اجتماعی و اقتصادی، افراد را به سمت بزه اجتماعی سوق می دهد.
وی می افزاید: نرخ پس انداز ملی نسبت به گذشته کاهش چشمگیر داشته که البته از ارائه آمار آن خودداری شده است. مردم این روزها از پس انداز برای خرج خود استفاده می کنند.
کمیته 4 جانبه برای حل بحران اقتصادی
دانشمند راه حل خروج از بحران اقتصادی را در افزایش تولید می داند و می گوید: تنها عامل نجات بخش اقتصاد ایران در شرایط فعلی گذاشتن اقتصاد روی ریل تولید است. توسعه اشتغال و تولید، چرخ اقتصاد را به گردش در می آورد.
رئیس خانه اقتصاد، اظهار می کند: برای اینکه بتوان نقشه راه درستی برای تغییر بنیادین اقتصاد کشور ترسیم کرد، باید کمیته ای 4 جانبه از دولت، مجلس، بخش خصوصی و متخصصان دانشگاهی تشکیل شود تا این افراد از هر چهار دسته بتوانند نقشه راه 10 ساله بر پایه تولید ملی و اقتصاد بدون نفت طراحی کنند که هیچ دولتی نتواند خلاف این نقشه راه حرکت کند.
وی یادآور می شود: بدون تردید در مجلس و دولت افراد توانمندی حضور دارند که می توانند در کنار متخصصان دانشگاهی مکمل های خوبی برای تصمیم سازی در اقتصاد کشور باشند.