اقتصاد ۲۴-مدتی است کشور ما آثار عدم یا کمتوجهی به برخی صنایع از جمله صنعت برق را در حال تجربه و لمس کردن است. طبعا نمیتوان بروز مشکلات عدیده در این صنعت، از جمله فرسودگی برخی از نیروگاهها و قطعی برق را بدون در نظرگرفتن تحریم و کاسبی تحریم و معضلات اقتصادی ناشی از آن نادیده گرفت. در این زمینه خانم سمیه کاظمزاده مدیر روابط عمومی سندیکای صنعت برق ایران به سوالات پاسخ می دهد.
ما در ایران سه نوع نیروگاه داریم؛ بخشی از نیروگاهها دولتیاند؛ اغلب نیروگاههای دولتی فرسوده و قدیمی هستند و عمدتا عمری بالای ۵۰ سال دارند و راندمانشان متناسب با همان ۳۰ درصد است. البته یک سری نیروگاهها تا ۴۰ درصد هم راندمان دارند. نیروگاههای جدیدتری هستند که با سرمایه بخش خصوصی تاسیس شدهاند؛ نیروگاههایی که بعد از سال ۸۵ که اجازه سرمایهگذاری دراین بخش داده شد، ساخته شدند. راندمان نیروگاههای خصوصی عمدتا بالای ۵۰ درصد است که با سیکل ترکیبی کار میکنند و میزان آلایندگی کمتری دارند. این نیروگاهها از اعضای سندیکای شرکتهای تولیدکننده برق هستند. نیروگاههای فرسوده دیگری هم داریم که پس از واگذاری به بخش خصوصی، برخی از آنها با توجه به قوانینی که در وزارت نیرو تصویب شد، تبدیل شدند به سیکل ترکیبی و راندمانشان افزایش پیدا کرد.
با قطعیت نمیتوان گفت دلیل خاموشیها، فرسودگی نیروگاههاست، دلیل عمده بخش قابل توجهی از خاموشیها در برنامه ۵ ساله توسعه هم پنجم و هم ششم نهفته است؛ که بر آن اساس قرار بوده سالانه ۵ هزار مگاوات به ظرفیت تولید کشور افزوده شود، در همین سالیکه گذشت اما، میزان افزایش تولیدمان به ۲ هزارمگاوات هم نرسید، در اصل عمده مشکل ما، عدم سرمایهگذاری در زیرساختهای صنعت برق است؛ چه در حوزه تولید و چه در حوزه انتقال و توزیع. در این سه بخش زیرساختی برق، به اندازهای که در برنامههای ۵ ساله، پیشبینی شده بود، سرمایهگذاری نشد و به همین دلیل اکنون دچار خاموشی شدهایم. در حالیکه افزایش تولید برق تا ۷ درصد هم پیشبینی شده بود و مسئولان میدانستند که این اتفاق خواهد افتاد. گرمای شدید و رمزارزها، تنها دلیل کمبود برق نیست. باید متوجه خشکسالی هم باشیم، به هرحال ما یک اقلیم خشک داریم؛ و حتی خود وزیر نیرو هم بهعنوان فردی که در حوزه آب تخصص دارد خیلی خوب میداند که خشکسالی کشور ما اتفاق عجیبی نیست؛ اتفاقا ترسالی در رابطه با اقلیم ما عجیب است. تولید رمزارزها هم تا آنجایی که من اطلاع دارم، با محاسبه رقم برداشت غیرقانونی، چیزی در حدود هزار و اندی مگاوات برق مصرف میکند، اما میزان تفاوت ما در پیک، تقریبا در حدود ۸ هزار مگاوات است؛ در نتیجه تاثیر رمزارزها در این میان ناچیز است. درمورد خاموشیها گزارشهای تخصصی زیادی ارائه شده، هر دو بخش سندیکا، یعنی هم تولید و هم انتقال و توزیع، بر این باوریم که مشکل اصلی صنعت برق عدم سرمایهگذاری است و این مشکلی نیست که در کوتاهمدت برطرف شود. ما در یک دهه اخیر دچار کاهش سرمایهگذاری بودهایم، بهخصوص با توجه به اینکه نرخ ارز هم افزایش پیدا کرده در نتیجه به اینجا رسیدهایم که دچار خاموشی شدهایم.
کمبود منابع مالی در صنعت برق یک مشکل قدیمی است. ما سالهاست در این زمینه هشدار میدهیم. از سال ۸۷، زمانی که قانون تثبیت قیمت حاملهای انرژی در مجلس به تصویب رسید، ما هشدار دادیم که صنعت برق دچار عدم توازن در جریان درآمد و هزینه خواهد شد، وقتی قیمت برق را ثابت نگه میداریم، در حالیکه هزینههای تولید برق و صنایع و ابزارهای وابسته به آن مطابق با نرخ ارز افزایش مییابد، طبعا روی قیمت تمامشده تولید برق موثر است. در حالیکه قیمت فروش برق ثابت میماند. دولت هم قادر به جبران مابهالتفاوت قیمت تمام شده و تکمیلی برق نبوده، قاعدتا در این میان یک گپ و خلاء مالی ایجاد شده، که قابل جبران نیست. صنعت برق در سال ۸۸ وقتی قانون هدفمندی یارانهها اجرا شد، سه هزار میلیارد تومان از محل مابهالتفاوت قیمت تمام شده، از دست داد. چالش نقدینگی صنعت برق از زمانی که آن سه هزار میلیارد تومان پرداخت نشد، کلید خورد. همچنین در سالهای بعد دولت به دلیل حجم بدهیهایش، یارانههای نقدی را نتوانست به صنعت برق پرداخت کند. بر همین اساس الان وزارت نیرو ۵۹ هزارمیلیارد تومان یارانه از دولت طلب دارد، در عین حال دولت به همین میزان به بخش خصوصی تولید، انتقال و توزیع و بخش بانکی بدهکار است. وقتی سیستم قادر به پرداخت این پول نیست و صنعت برق دچار خلاء منابع مالی است، قاعدتا نمیتواند سرمایهگذاری کند. چرا که صنعت برق در همه حوزهها بهویژه در بخش نیروگاهها، سرمایهبر است.
اصلا موضوع به این سادگی نیست که ما بخواهیم در مورد واقعی شدن قیمت برق با همین صراحت صحبت کنیم. برق یک کالای تجاری است؛ که در قالب خدمت عمومی به مردم ارائه میشود. اینکه حاکمیت چه دیدگاهی و رویکردی به برق دارد، یک موضوع کلان است که صنعت برق قادر نیست در موردش تصمیمگیری کند. به همین دلیل ما در مورد افزایش تعرفهها خیلی نمیتوانیم با صراحت صحبت کنیم. قطعا واقعیشدن قیمت برق و کلیه حاملهای انرژی به نفع اقتصاد تولیدکنندگان حاملهای انرژی است، ولی اینکه آیا اقتصاد مردم ما کشش چنین تغییری را دارد، یک مسئله مهم است. نکته مهم این است که رویکرد حاکمیت هرچه که باشد-حتی ارائه برق رایگان- به فعالان صنعت برق ربط پیدا نمیکند. مسئله مهم این است که دولت باید دستش را از جیب صنعت برق در بیاورد؛ اگر دولت میخواهد برق را به هر قیمتی عرضه کند، عرضه بکند، اما باید بهای آنرا به وزارت نیرو و صنعت برق بپردازد. الان ما برق را یارانهای میدهیم و آن مابه التفاوت را دولت پرداخت نمیکند و این مشکل اساسی است. اینکه حاکمیت چه تصمیمی در مورد قیمت انرژی دارد، مسئلهای است کلان، چون باید دید چه زمانی اقتصاد ما آمادگی اینرا پیدا میکند که به سمت اقتصاد آزاد حرکت کرده و قیمتها را واقعی کند، فعلا اقتصاد ما کشش چنین تغییر و تحولی را ندارد. دولت باید بپذیرد که این هزینه را باید به وزارت نیرو بپردازد.
ما معتقدیم صنعت برق داعیهدار خودکفائیست. زیرا صنعتی که تا قبل از انقلاب یک پیچ هم نمیتوانست بسازد، در حال حاضر ۱۰۰ درصد به خودکفایی رسیده، صادرات خدمات فنی مهندسی و تجهیزات دارد، توان صادر کردن برق دارد؛ چون ظرفیت تولید بهجز ۴۰۰ ساعت پیک، بسیار بالاست، ما یک صنعت توانمند داریم، که به دلیل سیاستهای انرژی –یارانهای بودن قیمتها و عدم پرداخت بدهی از سوی دولت- تبدیل به صنعتی بسیار ضعیف و شکننده شده. هر اتفاقی این صنعت را میتواند سوق بدهد بهسوی سرازیری و ما در وضعیت خطرناکی قرار داریم. چراکه دولت در سالهای متمادی، نتوانسته از ظرفیت این صنعت صیانت کند. این مسئله عدم صیانت در تمام بخشهای تولید و انتقال و توزیع اتفاق افتاده. ما در زمینه توزیع ظرفیتهای بسیاری داریم، ولی متاسفانه در حال از دستدادن بازارهایمان هستیم، همه اینها برمیگردد به مشکل سیاستگذاریها و بدهکاری دولت به صنعت برق.
ما فقط یک نیروگاه هستهای هزارمگاواتی داریم، که در شبکه، سهم ثابتی دارد. اما باید متوجه باشیم که در تمام دنیا رویکرد تولید انرژی، به سمت استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر میرود؛ و ما در این ماجرا عقب ماندهایم. تمرکز کشورهای توسعهیافته از انرژی هستهای، گازی و ترکیبی برداشته شده و همه کشورها اغلب با سرعت در حال حرکت بهسوی استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر هستند. در حالیکه ما ظرفیت بسیار زیادی در زمینه تجدیدپذیرها داریم. ما بعد از برجام، بیشترین میزان جذب سرمایه خارجی را در حوزه تجدیدپذیرها داشتیم و بیشترین آسیب را از افزایش نرخ ارز و عدم هوشمندی در قراردادها دیدیم. وزارت نیرو بیشتر از هر زمان دیگری باید متمرکز شود بر استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر، زیرا کشور ما ظرفیت غیرقابل انکاری در این زمینه دارد. البته ما کمیتهای داریم که در حال حاضر بهصورت خیلی جدی در حال کار و بررسی در این حوزه و در حال پیگیری چالشها و شیوههای رفتن بهسوی تجدیدپذیرهاست؛ و اکثر دانشبنیانهایی که در این زمینه کار میکنند عضو این کمیته هستند. ولی عمده چالش این بخش هم همان مطالبات در حدود ۴ هزار میلیارد تومان از وزارت نیروست!
منبع : فراز